...وزنان در من ...

...وزنان در من ...

دوست داشتن برهنه کردن نام هایمان است...
...وزنان در من ...

...وزنان در من ...

دوست داشتن برهنه کردن نام هایمان است...

نمی توانستم دیگر نمی توانستم /  

صدای پایم از انکار راه بر می خاست / و یاسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود / وآن بهار و آن وهم سبز رنگ / که بر دریچه گذر داشت با دلم می گفت : 

نگاه کن..  تو هیچ گاه پیش نرفتی / تو فرو رفتی ! 

 

در آستانه ی سالمرگ جاودانه فروغ یادش را گرامی می دارم.

و این منم زنی تنها در آستانه ی فصلی سرد... 

 

سالروز تولد فروغ فرخزاد گرامی باد.

........

چندان که لازم است دیوانه نیستم.. 

 

احساس می کنم که پس از مرگ  

 

 عاقبت یک روز دیوانه می شوم....!

کلمات از من دور شده اند..احساس دلتنگی میکنم!