...وزنان در من ...
دوست داشتن برهنه کردن نام هایمان است...
...وزنان در من ...
دوست داشتن برهنه کردن نام هایمان است...
زرد
شنیده نمی شوم از فرط قرمزها
و دیده از فراوانی کبود
جهان اندکی ست خیابان
با تنه هایش تنها به بخش کوچکی از من ره یافته است
و من که نا تمامی ام از ماه سر می رود
سقوط پلکان هایم را آزاد می کنم.
سلام حکیمه ی عزیز
شعر خوبی ست.حرفت را به سادگی زده ای.شاید دغدغه ی فرم باعث شده ست کار تا حدی با روابط علت و معلولی ساده ای پیش رود.فقط یک پیشنهاد.به نظرم در سطر 4 ره یافته ست را اگر تبدیل کنید به راه یافته ست بهتر است.چرا که ره کلمه ایست که در این زبان و زبان امروز نامانوس می نماید.و البته در سطر بعد طبق اصول نگارشی میرود را می رود بنویسید.شاد باشید.
سلام
اینکه نو شعر امروز یا باید تو سطر کشف اتفاق بیفته یا زبان دچار کارکرد بشه رو قبول دارم
تو این شعر زبان سعی خودش رو کرده اما موفق نبود
با احترام
چیز دیگه ای شنیده بودمش!!!!!!!!!!!
سطر سوم رو نفهمیدم!!!
فکر کنم ایراد نگارشی داره(یا من دیر می گیرم؟)
اگه ایراد بود و رفع شد (دوباره!!!!!)خبرم کن تا بیام و درستش رو بخونم.
یه جایی اومدی گل نداره!چی برات بذارم؟این خوبه؟!
کاش قدر لحظه هاییکه بی دریغ برامون شعراتو میخوندی میدونستیم.دلمون برات تنگ شده حکی گلم۹۶۹۳۶
سلام
به روزم با بهانه ای به نام شعر...
سلام حکی جون شعرات واقعا دلنشینه ولی وقتی خودت میخونی یه چیز دیگه است
سلام حکی جون شعرات مثل همیشه دلنشینه اما وقتی خودت می خونی یه چیز دیگه است
سلام عزیزم
شعرقشنگیه ولی وقتی خودت می خونی یه چیز دیگه ست!
دید شعری و ایده ی نو و نابی بود
خیلی لذت بردم
سلام
به جرات میخوام بگم که شمافروغ زمان ما هستی
مرسی از احساس زیبات
بای
سلام حکیمه ی عزیز
حتما در وقت مناسبی به وبلاگ شما خواهم آمد و تمام کارها را خواهم خواند.به روز شدنت را به ما خبر بده.ممنونم
فروتنی و دید باز شما مرا تحت تاثیر قرار داد.نزدیک عید است و وقت خانه تکانی
یعنی خوشم میاد تا من نیام شما یادمم نمی افتین
نه زنگی نه اسی نه تکی نه کامنتی نه هیچی ...
لااقل به یادم باش
سلام
آپم
سلام
کارتان قدری شعاری شده است به دلیل تصاویر انتزاعی که استفاده میکنید........اما احساس زیبایی پشت کلماتتان هست........
پیروز
سلام خانومی
خوبی عزیزکم
شرمنده به خدا منم دلم واستون تنگ میزنه
ولی با چه رویی بیام دست خالی؟
مدتیه انگار تلسم شدم
اصلا بدم میاد قلم دست بگیرم
سلام حکیمه جان
مرسی از شعر خوبت نازنین. احساست را خیلی خوب توی شعر کوتاه زندانی کرده ای. دست مریزاد.
سلام
جهانتان
پر خنده باد
این شعر در چشمان من شطرنجی ست
منتظره شعرهای جدیدت هستم
سلام خیلی زیبا بود ... جهان اندکی ست خیابان !!
دوست دارم این قطعه کوچک را ... و دلم برایت که سرشار از احساسی می تپد .